میکنم دست نیاز به سویت دراز...

دارم آهنگ ای الهه ناز استاد بنان رو گوش میدم 

همون اهنگی که اون شب تو راه برگشت از ماسوله با همه وجود میشنیدم 

 و اشک می ریختم 

اون روزا خیلی دلم برات تنگ بود 

فکر میکردم از دستت دادم 

فکر میکردم که دل تو رو شکستم 

فکر میکردم از این که من ازدواج کردم ناراحتی 

فکر میکردم الان تو تنهایی داری چی کار میکنی  

 1قطره آب حرومم بود که بی یاد تو بخورم 

وقتی خواستم طلاق بگیرم همش فکر میکردم تو هستی 

تو به من و من به تو نیاز دارم  

الان دیگه قدر همو بیشتر میدونیم 

تو دلم میگفتم خدا کنه 1 سال نشده مال هم بشیم و 

من تا اخر عمرم کنار تو باشم 

و همه چیز رو با تو تجربه کنم..... 

..............................الان 1 سال و 11 روزه که من جدا شدم 

ولی تو هیچ وقت برنگشتی 

تو همین 1 سال 2 بار دیدمت ولی ..... 

...... 

امشب تو چت ازت پرسیدم زن نگرفتی؟ خواستم ساده بپرسم تا ساده جواب بدی 

گفتی 1 کارایی کردی ولی هنوز نه. 

گفتم چه کاری؟ گفتی انتخاب واینا 

..........

تو این منجلابی که توش موندم باید بدون تو ادامه بدم 

آقا من بدون تو چیکار کنم؟ 

بند بند بدنم  داره از هم باز میشه 

من اون روز اشکتو دیدم 

به  خودم گفتم حتی اگه با این شوهر خوشبخت ترین آدم هم بشم  

چون به تو خیانت کردم این زندگی رو نمیخوام 

فقط به خاطر اشک تو 

اقا من دوست دارم 

میخوام خوشبخت باشی 

تنها نباشی  

یکی باشه که مواظبت باشه 

من که لیاقت و قسمتم تو نبودی 

با همه وجودم از خدا میخوام خوشبخت بشی 

..... واسه منم دعا کن 

من هنوزم همون دختر ضعیف هستما 

بی تو آواره کجا بشم 

بی تو اسم کی رو زبونم باشه 

..... از خدا بخواه کمکم کنه