خزعبلات یه قلب پوسیده

لطفا بینی تون رو بگیرید .... بوی گند خفتون نکنه

خزعبلات یه قلب پوسیده

لطفا بینی تون رو بگیرید .... بوی گند خفتون نکنه

شارژ adsl داره تموم میشه .این پست و واسه مفید بودن گذاشتم

سلام  

بعضی وقتا اعصاب پست جدید گذاشتن وندارم واسه 

  

خاطر اینکه مثل همین چند دقیقه قبل کلی مینویسم 

 

 بعد یهو همه میپره نمیدونمم هم کجا میره  همین 

 

 جوریه دیگه همه چی با آدم بازی میکنه موندم 

 

 چه کنم  همه چیز قاطی پاطی شده زانتیا بینی شو 

 

 عمل کرده خونه ماست دیگه خسته شدم امروز بعد  

 

2 ماه تازه رفتم واسه پروژه نامه گرفتم حالا پروژه 

 

 کارشناسی که هیچی به خاطره پیوسته. 3 روز دیگه 

 

 ماه رمضونه اتاقم به هم ریخته خودم بدتر سرم هم 

 

 درد میکنه فکر  کنم به خاطر آهنگ مزخرف این فیلمه 

 

 بود امروز که برگشتم خونه حدود ساعت 1:30 اینا بود 

 

 زنگ زد  چند روز قبل به آف گذاشتم واسش که یه * رو 

 

 آیینه اتاقم کشیدم که هر روز  صبح یادم بیفته به یادت 

 

 نیفتم واقعا هم کشیدماااااا ولی بجای کمتر شدن 

 

 بیشتر شده امروزم تو مسیر همش تو فکرم بود  خل  

  میکرد منو.... 

 

بعد اون 2-3 بار که یکی شب عروسی فاط بودو یکی 

 

 هم شب قبل جشن که تازه اومده بودم خونه ساعت 2 

 

 اینا بود زنگ زد  گفت حالم خوب نیست و ......   

دیگه دارم بهش سرد میشم یعنی سعی خودمو 

 

 میکنم  میدونم سرش شلوغ تر از چیزیه که فکر میکنم  

 

چند وقت قبل به این نتیجه رسیدم که هر وقت بهش 

 

 خوش میگذره دورو برش شلوغه کاری با من نداره ولی 

 

 وقتی تنها میمونه و کسی نیست تازه یاد من میوفته 

 

 منم که خر خودشم هبچ وقت بهش نه نمیگم پشیمون 

 

 هم نیستماا یه زمانی به قول خودش همه چیزو واسه 

 

 اون میخواستم و واسه اون انجام میدادم اما جدی 

 

 الان ... یعنی بعد اون اتفاقا هر کاری که میکنم فقط و 

 

 فقط واسه خاطر دل خودمه  

 

خیلی هم راضی هستم آرامش دارم حالم خیلی بهتره 

 

 خوب چرا نکنم میکنم مهم نیست که اون در مورد من 

 

 چی فکر کنه 

 

امروز بهش گفتم ماه رمضون نمدونم کجا برم سفر گفت 

 

 بیا اصف گفتم اونجا که تازه اومدم گفت من که  

 

ندیدمت ......  

 

 

با امسال میشه 4 سال  

ولی از پارسال عید همه چی تغییر کرد 

نمیدونم چی اشتباه بوده  

ولی همین که الان همه چیز آرومه و اون هنوز حتی 

 

وقتی که خوابش میادو نمیدونه چی کار بکنه و نهار 

 

 چی بخوره.. وقتی که همینجوری الکی بهم زنگ میزنه راضی ام.  

 

نمیدونم آخرش چی میشه منتظرم ولی خیلی دیر میگذره.