خزعبلات یه قلب پوسیده

لطفا بینی تون رو بگیرید .... بوی گند خفتون نکنه

خزعبلات یه قلب پوسیده

لطفا بینی تون رو بگیرید .... بوی گند خفتون نکنه

همش ازت فرار میکنم 

میدونی امروز چه روزی بود؟ 

27 فروردین 

2 سال قبل سال 1389 عقد بی وفاییم با تو رو بستم 

اگر چه خیلی پایدار نبود .... ولی تو رو ازم گرفت 

از دیشب که گفتی...  

راستی میدونی امروز کی اومده بود؟ طاهره با پسرش 

کلی ازش عکس گرفتم همش تو فکرم بود که عکسا خوب بشن که بهت نشون بدم  ولی من که هیچ وقت دیگه اینکارو نمیکنم!!!  

نمدونم والا  

اینم میمونه 

 مثل همه چیزایی که واسه تو گرفته شدن  واسه تو نوشته شدن  واسه تو دیده شدن  واسه تو ریخته شدن   واسه تو اومدن  واسه تو رفتن و اسه تو گفته شدن یا .... گفته نشدن....  

از دیشب توی این فکرم که با حرفای دیشبت چطور کنار بیام 

میدونی؟ اگه واقعا تو ازدواج کنی در واقع من یه شکست خورده مطلق میشم  

دنیای بدی واسه خودم ساختم 

توش دارم خفه میشم و همچنان با رضایت کامل لبخند میزنم  

پریشب پیشنهاد خواستگار ی داشتم 

بدون اینکه بدونم کیه گفتم من هنوز شرایط مناسبی واسه ازدواج ندارم. 

در حقیقت تا تو باشی تا تو تنها باشی تا من حتی به 1 روز برای در کنار بودنت امید وار باشم همینجوریم.  

شاید اگه ازدواج کنی انقدر تنها بشم که نیاز به فراموش کردنت داشته باشم  

انتظار   و    فراموشی.....  

وقتی دیگه نتونی منتظر باشی باید فراموش کنی  

حتی فکر کردن به اون لحظه . لحظه ای که دلم برات تنگ شده و تو سینم داره خفه میشه و دیگه نمتونم حتی صداتو بشنوم وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای  وای بر من 

بخدا جون میدم  

آب میشم 

بی تو